Donnerstag, 13. August 2009

لیلا فروهر رها کن کاندکی بال و پرم هست،








کشتی شکسته





شامیست سهمگین و هوایست پُر دمه

تاریک و تیره همچو روان گناهکار

چشم ستاره کور و سیاه گشته روی مه

وآنجا: میان بحر به امواج بی قرار

بینم شکسته کشتی توفان رسیده ای

کز کام موج جانب ساحل کند تلاش

از لای موج های کف آلود و خشمگین

ارواح نا امید چو فریاد بی گناه

یا همچو آه گرم اسیران زندگی

از رنج آخرین رمق اندر شب سیاه

بیرون جهند و جامۀ آمال نا تمام

بر دوش موج های خروشان رها کنند

فریاد آسمان و زمین می رسد به گوش

کاین مظهر از جنایت مرگ آفرین کیست؟

این بحر را کی ساخته صحرای انتقام ؟

وین کشتی شکسته کمینگاه کین کیست؟

از ناخداست این؟

یا از خدای کین؟

ز اهریمن است یا:

اهریمن آفرین؟

Keine Kommentare: