لیلا فروهر رها کن کاندکی بال و پرم هست،
کشتی شکسته
شامیست سهمگین و هوایست پُر دمه
تاریک و تیره همچو روان گناهکار
چشم ستاره کور و سیاه گشته روی مه
وآنجا: میان بحر به امواج بی قرار
بینم شکسته کشتی توفان رسیده ای
کز کام موج جانب ساحل کند تلاش
از لای موج های کف آلود و خشمگین
ارواح نا امید چو فریاد بی گناه
یا همچو آه گرم اسیران زندگی
از رنج آخرین رمق اندر شب سیاه
بیرون جهند و جامۀ آمال نا تمام
بر دوش موج های خروشان رها کنند
فریاد آسمان و زمین می رسد به گوش
کاین مظهر از جنایت مرگ آفرین کیست؟
این بحر را کی ساخته صحرای انتقام ؟
وین کشتی شکسته کمینگاه کین کیست؟
از ناخداست این؟
یا از خدای کین؟
ز اهریمن است یا:
اهریمن آفرین؟
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen