Donnerstag, 13. August 2009

آتش است این در دل پیمانه آخر آب نیست






طاقت پروانه



هر دل بیتاب را تاب شراب ناب نیست

آتش است این در دل پیمانه آخر آب نیست

طاقت پروانه خواهد آرزوی آتشین

شعله را در بر کشیدن کار هر بیتاب نیست

موج شو، از خود برا، بر دوش طوفان سیر کن!

گرد خود گشتن بجز خاصیت گرداب نیست

هر قدم در زندگانی انقلاب دیگریست

هوش کن! کهسار هستی بستر سنجااب نیست

بحر توفانیست، ای کشتی نشینان همتی !

در قبول جانفشانی به ازین ایجاب نیست

گرم فریادم که جان زندگی سردست- سرد

وین حرارت در دل خرشید عالمتاب نیست

( بارق ) اینجا دیدۀ غواص کور افتاده است

ورنه اندر بحر شعرم گوهری نایاب نیست

Keine Kommentare: